پارسَه یا تخت جمشید
تخت جمشید یکی از مهمترین آثار باستانی ایران است که در شهر پرسپولیس واقع شده و به عنوان یکی از میراث جهانی یونسکو شناخته شده است.
پارسَه یا تخت جمشید نام یکی از شهرهای باستانی ایران است. در روزگار باستان به نظر ثابت نشده آرتور اپهام پوپ پارسه محل برگزاری جشن نوروز بودهاست نه پایتخت. پایتخت سیاسی هخامنشیان شوش و هگمتانه بودهاست. در باره کاربری تخت جمشید نظریات فراوانی است.
جواد برومند سعید آنجا را یک نیایشگاه خورشید میداند در حالیکه رضا مرادی غیاث آبادی تخت جمشید را انجمن قانونگذاری و مشورتی کشورهای باستانی قلمرو ایران بشمار میآورد که در روایت کورتیوس نیز به آن اشاره شدهاست. اسکندر مقدونی سردار یونانی به ایران حمله کرد و این مکان را به آتش کشید. امّا ویرانههای این مکان هنوز هم در نزدیکی شیراز مرکز استان فارس برپا است. این مکان هماکنون از مکانهای باستانی ایران است.
نام تخت جمشید
تخت جمشید نام امروزی «پارسَه» است. «پارسه» از زبان پارسی باستان است و یونانیان آن را پِرسپولیس (به یونانی یعنی «پارسه شهر») خواندهاند.
مردم محلی این مکان را جایگاه تاجگذاری پادشاه باستانی جمشید پیشدادی میدانستهاند.
پیشینه
این بنا را تخت جمشید یا قصر شاهی جمشید پادشاه اسطورهای ایران مینامند که در شاهنامه فردوسی بزرگ آنگونه که در منابع متعدد و گوناگون تاریخی آمدهاست ساخت تخت جمشید در حدود ۲۵ قرن پیش در دامنه غربی کوه رحمت، به عبارتی میترا یا مهر و در زمان داریوش اول(داریوش کبیر)هخامنشی آغاز گردید و سپس توسط جانشینان وی با تغییراتی در بنای اولیه آن ادامه یافت.
بر اساس خشت نوشتههای کشف شده در تخت جمشید در ساخت این بنای با شکوه معماران،هنرمندان،استادکاران،کارگران،زنان و مردان بیشماری شرکت داشتند که علاوه بر دریافت حقوق از مزایای بیمه کارگری نیز استفاده میکردند.
چگونگی سازه
وسعت کامل کاخهای تخت جمشید ۱۲۵ هزار متر مربع است که بر روی سکوئی که ارتفاع آن بین ۸ تا ۱۸ متر بالاتر از سطح جلگهٔ مردوشت است، بنا شدهاندو از بخشهای مهم زیر تشکیل یافته است:
- کاخهای رسمی و تشریفاتی تخت جمشید (کاخ دروازه ملل)
- سرای نشیمن و کاخهای کوچک اختصاصی
- خزانهٔ شاهی
- دژ و باروی حفاظتی
پلکانهای ورودی سکو و دروازهٔ خشایارشاورود
سکو، دو پلکان است که روبروی یکدیگر و در بخش شمالغربی مجموعه قرار دارندکه همچون دستانی است که آرنج خویش را خم کرده و بر آن است تا مشتاقان خود را از زمین بلند کرده و در سینه خود جای دهد.
این پلکانها از هر طرف ۱۱۱ پلهٔ پهن و کوتاه(به ارتفاع۱۰ سانتیمتر) دارند. بر خلاف عقیده بسیاری از مورخین که مدعی بودند ارتفاع کم پلهها به خاطر این بوده که اسبها نیز بتوانند از پلهها بالا بروند، پلهها را کوتاهتر از معمول ساختهاند تا راحتی و ابهت میهمانان (که تصاویرشان با لباسهای فاخر و بلند بر دیوارهای تخت جمشید نقش بسته) هنگام بالا رفتن حفظ شود.
بالای پلکانها، بنای ورودی تخت جمشید، «دروازه بزرگ» یا «دروازه خشایارشا|دروازهٔ خشایارشا»، قرار گرفتهاست. ارتفاع این بنا ۱۰ متر است. این بنا یک ورودی اصلی و دو خروجی داشتهاست که امروزه بقایای دروازههای آن برجاست. بر دروازهٔ غربی و شرقی طرح مردان بالدار و بر و طرح دو گاو سنگی با سر انسانی حجاری شده است.
این دروازهها در قسمت فوقانی با شش کتیبهٔ میخی به زبانهایی چون بابلی و عیلامی{مدرک} تزیین یافتهاند. این کتیبهها پس از ذکر نام اهورامزدا به اختصار بیان میکند که: «هر چه بدیده زیباست، به خواست اورمزد انجام پذیرفتهاست.»
دو دروازه خروجی یکی رو به جنوب و دیگری رو به شرق قرار دارند و دروازه جنوبی رو به کاخ آپادانا، یا کاخ بزرگ بار، دارد.
پلکانهای کاخ آپادانا
جزئیات حجاریهای پلکان روبهشمال کاخ آپادانا که نظامیان هخامنشی را نمایش میدهد.کاخ آپادانا در شمال و شرق دارای دو مجموعه پلکان است. پلکانهای شرقی این کاخ که از دو پلکان – یکی رو به شمال و یکی رو به جنوب – تشکیل شدهاند، نقوش حجاریشدهای را در دیوار کنارهٔ خود دارند.
پلکان رو به شمال نقشهایی از فرماندهان عالیرتبهٔ نظامی ماد|مادی و پارسی دارد در حالی که گلهای نیلوفر آبی را در دست دارند، حجاری شدهاست. در جلوی فرماندهان نظامی افراد گارد جاویدان در حال ادای احترام دیده میشوند. در ردیف فوقانی همین دیواره، نقش افرادی در حالی که هدایایی به همراه دارند و به کاخ نزدیک میشوند، دیده میشود.
کاخ آپادانا
آپادانا از قدیمیترین کاخهای تخت جمشید است. این کاخ که به فرمان داریوش بزرگ بنا شدهاست، برای برگزاری جشنهای نوروزی و پذیرش نمایندگان کشورهای وابسته به حضور پادشاه استفاده میشدهاست.
این کاخ توسط پلکانی در قسمت جنوب غربی آن به «کاخ تچرا» یا «کاخ آینه» ارتباط مییابد. کاخ آپادانا از ۷۲ ستون تشکیل شدهاست که در حال حاضر ۱۴ ستون آن پابرجاست ته ستونهای ایوان کاخ گرد ولی ته ستونهای داخل کاخ مربع شکل میباشد
کاخ تچر
تچر یا تچرا به معنای خانه زمستانی میباشد.این کاخ نیز به فرمان داریوش کبیر بنا شده و کاخ اختصاصی وی بودهاست. روی کتیبهای آمده : «من داریوش این تچر را ساختم.»
این کاخ یک موزه خط به شمار میرود از پارسی باستان گرفته در این کاخ کتیبه وجود دارد تا خطوط پهلوی بالای ستونها از نمای جلوییهای مصری استفاده شدهاست. قسمت اصلی کاخ توسط داریوش بزرگ و ایوان و پلکان سنگی جنوبی توسط خشایار شاه و پلکان سنگی غربی توسط اردشیر دوم بنا شدهاست.
کاخ هدیش
این کاخ که کاخ خصوصی خشایارشا بودهاست در مرتفعترین قسمت صفهٔ تخت جمشید قرار دارد. این کاخ از طریق دو مجموعه پلکان به کاخ ملکه ارتباط دارد. احتمال میرود آتش سوزی از این مکان شروع شده باشد به خاطر نفرتی که آتنیها از خشایارشا داشتند به خاطر به آتش کشیده شدن آتن به دست وی. رنگ زرد سنگها نشان دهنده تمام شدن آب درون سنگها به خاطر حرارت است. اینجا مکان کوچکی بوده ۶*۶ ستون قرار داشتهاست.
به خاطر ویرانی شدیدی که شده اطلاعات زیادی در مورد این کاخ در دسترس نیست خیلیها از اینجا به عنوان کاخ مرموز نام بردهاند. هدیش به معنای جای بلند میباشد و چون خشایار شاه نام زن دوم او هدیش بودهاست نام کاخ خود را هدیش میگذارد این کاخ در جنوبی ترین قسمت صفه قرار دارد و قسمتهای زیادی از کف از خود کوه میباشد
کاخ ملکه
این کاخ توسط خشایارشا ساخته شدهاست و به نسبت سایر بناها در ارتفاع پایینتری قرار گرفتهاست. بخشی از این کاخ در سال ۱۹۳۱ توسط شرقشناس مشهور، پرفسور هرتزفلد، خاکبرداری و از نو تجدیدبنا شد و امروزه به عنوان موزه و ادارهٔ مرکزی تأسیسات تخت جمشید مورد استفاده قرار گرفتهاست.
ساختمان خزانهٔ شاهنشاهی این ساختمان که شامل چندین تالار، اطاق و حیاط تشکیل شدهاست با دیوار عظیمی از بقیهٔ تخت جمشید جدا میشودکاخ صدستون
وسعت این کاخ در حدود ۴۶۰۰۰ مترمربع است و سقف آن بهوسیلهٔ صد ستون که هر کدام ۱۴ متر ارتفاع داشتهاند، بالا نگه داشته میشدهاست.
کاخ شورا
به این مکان کاخ شورا یا تالار مرکزی میگویند. احتمالا شاه در اینجا با بزرگان به بحث و مشورت میپرداختهاست. با توجه به نقوش حجاری شده از یکی از دروازهها شاه وارد میشده و از دو دروازه دیگر خارج میشدهاست. به این دلیل به این جا کاخ شورا میگویند که در اینجا دوسر ستون انسان وجود داشته که جاهای دیگری نیست و سر انسان سمبل تفکر است.
سرانجام تخت جمشید
پلکان ورودی مجموعه کاخهای تخت جمشید، در سال (۳۳۰ پیش از میلاد) به دست اسکندر مقدونی به آتش کشیده شد و تمام بناهای آن به صورت ویرانه در آمد. از بناهای بر جای مانده و نیمه ویرانه، بنای مدخل اصلی تخت جمشید است که به کاخ آپادانا معروف است و مشتمل بر یک تالار مرکزی با ۳۶ ستون و سه ایوان ۱۲ ستونی درقسمتهای شمالی، جنوبی و شرقی است که ایوانهای شمالی و شرقی آن بهوسیله پلکانهایی به حیاطهای مقابل متصل و مربوط میشوند. بلندی صفه در محل کاخ آپادانا ۱۶ متر و بلندی ستونهای آن ۱۸ متر است. اینمجموعه در فهرست آثار تاریخی و نیز در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است.
جایگاه کنونی این سازه
در دورهٔ نو و با بازگشت و پیدایش حس میهن خواهی در میان ایرانیان و ارجگذاری به گذشتگان این سرزمین شهر تخت جمشید اعتبار بسیاری یافت. در زمان حکمرانی خاندان پهلوی در ایران به این بنا توجه فراوانی گردید و محمدرضاشاه پهلوی جشنهای پادشاهی خویش را در این سازهٔ کهن انجام میداد. با آغاز رویداد انقلاب اسلامی این سازه را یادگار شاهان خواندند و بسیار مورد بیمهری قرار دادند. ولی امروزه میتوان تخت جمشید را نامآورترین و دوستداشتنیترین سازه در ایران و در میان ایرانیان و همچنین نماد شکوه گذشتگان دانست.
فهرست آثار برخی از میراث جهانی- ایران
- چشمانداز فرهنگی بم
- میدان نقش جهان
- پاسارگاد
- تخت جمشید
- چغازنبیل
- تخت سلیمان
- گنبد سلطانیه
- سنگنبشته بیستون
نقل از ویکیپدیا
شنیدنی ها:
هنگامی که در زمان هخامنشیان یعنی 2500 سال پیش ، تخت جمشید را می ساختند ، بر خلاف تصور کسی بصورت بردگی به کار گرفته نشده است, بلکه همه کارگر مزد گیر بودند. در کشفیات تخت جمشید تعداد زیادی لوح های گلی بدست آمده است که مربوط به بایگانی تخت جمشید بوده است.
در این لوح ها صورت حقوق کارگران ذکر شده است, اروپایی ها تا حدود سال 1850 م یعنی 2350 سال پس از آن کارگران روزمزد ، با شدت فراوان به برده داری و کار اجباری بردگان می پرداختند, تصور اینکه بیست و پنج قرن پیش ، سیستم بایگانی تا این حد از جزئیات را نگهداری و حفظ می نموده است ، جالب است .
برتری جویی جمشید و داستان ضحاک
جمشید پس از آنکه توانست به همه جا فرمانروایی کند و وقتی دید هماوردی در این جهان برای او نیست به یزدان ناسپاس شد و خود را برترین در جهان نامید .
چنین گفت با سالخورده مهان — که جز خویشتن را ندانم جهان
هنر در جهان از من آمد پدید — چو من نامور تخت شاهی ندید
خور و خواب و آرامتان از منست — همان کوشش و کامتان از منست
پس از این جمشید بر خداوند ناسپاس شد و برای پس از آن نابودی پادشاهی خود را رقم زد.
چو این گفته شد فر یزدان از وی — بگشت و جهان شد پر از گفتوگوی
منی چون بپیوست با کردگار — شکست اندر آورد و برگشت کار
به یزدان هر آنکس که شد ناسپاس — به دلش اندر آید ز هر سو هراس
به جمشید بر تیرهگون گشت روز — همی کاست آن فر گیتیفروز
در این هنگام که از هر گوشه ایران فریاد نارضایتی بلند بود .
آغاز داستان ضحاک
در همسایگی ایران پادشاهی بود به نام مرداس که با آنکه خودش مردی محترم بود اما پسری نافرمان داشت به نام ضحاک که به زبان ایرانیان به آن بیوراسپ(صاحب ده هزار اسب) میگفتند.در جای دیگر فردوسی اشاره میکند که نژاد ضحاک تازی بودی(عرب) بنابر این ضحاک و نژادش تازی بوده اند.
یکی مرد بود اندر آن روزگار — ز دشت سواران نیزه گذار
که مرداس نام گرانمایه بود — به داد و دهش برترین پایه بود
پسر بد مراین پاکدل را یکی — کش از مهر بهره نبود اندکی
جهانجوی را نام ضحاک بود — دلیر و سبکسار و ناپاک بود
کجا بیور اسپش همی خواندند — چنین نام بر پهلوی راندند
کجا بیور از پهلوانی شمار — بود بر زبان دری دههزار
ز اسپان تازی به زرین ستام — ورا بود بیور که بردند نام
ضحاک با دسیسه اهریمن پدر خود را در چاهی که در باغش کنده بود میکشد و بجای او بر تخت مینشیند ، در این زمان اهریمن خود را بصورت آشپزی در میاورد و به بارگاه او میرود . و برای نخستین بار غذایی از گوشت حیوانات برای او تهیه میکند (چنانچه از نوشته فردوسی برمیاید خوردن گوشت حیوانات باعث شد که خوی ددی در او فزونی گیرد)، ضحاک از خوردنیهای او بسیار خوشحال بود و از او میخواهد آرزویی کند تا برآورده شود و او میخواد فقط شانه های پادشاه را بوسه زند.
که فرمان دهد تا سر کتف اوی ببوسم بدو بر نهم چشم و روی
پس از بوسه از محل بوسیدن دو مار بیرون میایند که از میان نمیروند و دوبار ابلیس خود را همانند پزشکان میکند و راه علاج را دادن هر روزه دو مغز انسان به مارها میشمارد تا پادشاه زنده بماند.
در اینجا به این باید اشاره کرد که در واقع خوراندن مغز آدمی به مارها نشانه ای هوشمندانه از این است که پادشاهی که ستم میکند برای بقای خود نیاز به نابودی اندیشه های مخالف و انسانها دارد زیرا آدم دانا هرگز زیر بار ظلم نمیرود و راهی برای رهایی خود مییابد. مارهها به نشانه ظلم و ستم پادشاه است و بقای این ظلم و ستم فقط با نابودی اندیشه ممکن است .
بیشتر بخوانید در شاهنامه .
یکی ورودی های شرقی به سالن آپادانا در تخت جمشید
قسمت اول:
داریوش بزرگ پارسه را بنا نهاد تا گواهی باشد بر عظمت و شکوه پادشاهی هخامنشی و بزرگی و سرافرازی ملت ایران.
بنایی که تا آن روز هرگز نظیر آن ساخته نشده بود. داریوش بنایی ساخت که هر تکه تکه آن را از گوشه و کنار دنیا گرد هم آورده بودند. درشوش، سنگ يادبودي دفن شده است كه بر روی آن داريوش بنيانگذار پرسپوليس، جزئيات ساختمان كاخ را چنين توصيف ميكند:
تزئينات اين كاخ از مسافت دور آورده شده است. قالب خشت آفتابخش را مردم بابل اجرا كردند. الوار درخت سدر را از لبنان مردم آشور به بابل حمل ميكردند و از بابل به كاريه (شهري در جنوب غرب آناتوليا) و مردم ايونيه آن را از كاريه به شوش آوردند.
الوار درخت ياكا از قندهار و كرمان آورده شده است. نقره و آبنوس از مصر، تزیینات ديواری از يونان، عاج تراش خورده از حبشه سند و از از ارخوزی (ناحيه جنوب افغانستان) ستونهاي سنگي از ايلام و صنعتگران آن يوناني و ساردي بودند. زرگران كه طلا كاري ميكردند، مادي و مصري بودند.
پرسپولیس در منابع یونانی برگرفته از سخن هرودوت می باشد، perse فارس و polis شهر، یعنی شهر پارس ها. اعراب چادرنشین بعد از حمله به ایران و شکست امپراطوری ساسانی چون نمی توانستند در تصور خود بگنجانند که چنین بنایی می تواند به دست انسانها ساخته شده باشد، این مجموعه را محل تخت و تاج جمشید می دانستند و به همین علت آن را تخت جمشید خواندند.(جمشید پادشاه اسطوره ای ایران است که تمام دیوان از او فرمانبرداری می کردند.)
پارسه نامی است که در کتیبه ای بر روی دروازه ملت ها ، داریوش بر آن نهاده است.
آبراهههای تختجمشید
آبراهههای تخت جمشید یکی از بزرگترین سیستمهای آبریزی دنیا به شمار میآیند. این سیستم با هدف تأمین آب برای مصارف مختلف، از جمله مراکز شهری و باغها، طراحی شده بود.
آبراهههای تخت جمشید از گذرگاهها، مخازن ذخیره آب، قنوات و تونلها تشکیل شدهاند. یکی از بزرگترین آبراهههای تخت جمشید، کارخانه آب باستانی است که به وسیله سیستمی از گودالها، قنوات و ساختمانهای ذخیره آب، آب از کوهستانهای طرف جنوب به سمت تخت جمشید هدایت میشد.
آبراهههای تخت جمشید به دلیل قدمت و اهمیت تاریخی و فنیاش، به عنوان یکی از بزرگترین سیستمهای آبریزی دنیا شناخته میشوند. همچنین، این سیستم به عنوان نمادی از فناوری و مهارتهای فنی و مهندسی مردان باستانی ایران به شمار میآید و بسیاری از محققان و علاقمندان به تاریخ و مهندسی برای مطالعه بیشتر درباره آن مشغول به کار هستند.
کانالهای دفع آب تخت جمشید
کانالهای دفع آب یکی از اجزای مهم سیستم آبریزی تخت جمشید بودند. این کانالها برای دفع آبهای سطحی و جلوگیری از آبگرفتگی و تجمع آب در مناطق مختلفی از تخت جمشید طراحی شده بودند. با استفاده از کانالهای دفع آب، آب به سرعت از مناطق بلند و دورتر از تخت جمشید به مناطق پایین و نزدیکتر به ساختمانها رانده میشد.
استفاده از کانالهای دفع آب در تخت جمشید، تأثیر مؤثری در عملکرد سیستم آبریزی داشت. این کانالها به دلیل توانایی دفع آب به سرعت و جلوگیری از آبگرفتگی در مناطق بلند و دورتر، موجب کاهش خطر سیلاب و تجمع آب در مناطق بالا و کنترل آب در مناطق پایین شده بود.
همچنین، کانالهای دفع آب به عنوان یکی از عناصر اصلی طراحی سیستم آبریزی تخت جمشید، در تأمین آب برای مصارف مختلف، از جمله آبیاری باغها و مصارف شهری نیز نقش مهمی داشتند.
در کل، کانالهای دفع آب یکی از بخشهای حیاتی و مؤثر سیستم آبریزی تخت جمشید بودند که عملکرد قوی و مؤثری در کنترل و تأمین آب برای مصارف مختلف داشتند
پارسَه یا تخت جمشید